|
|
وقتی حاجی آمد متوجه شد نیروها داخل اردوگاه نیستند . سراغ بچه ها را گرفت ، گفتند که آنها را برای رزم شبانه بیرون برده اند . پرسید : « توی این هوای سرد چیزی با خودشان برده اند ؟ گفتند : یک پتو و تجهیزات نظامی شان ! » ناراحت شد . موقع خواب ، یک پتو برداشت و از سنگر بیرون آمد ، وقتی بچه ها پرسیدند که چرا داخل سنگر نمی خوابی ؟ گفت : « امشب نیروها توی سرما می خواهند با یک پتو بخوابند ، من چطور داخل سنگر به این گرمی بخوابم ؟ » یک پتو برداشت و شب را در محوطه باز اردوگاه بسر برد . |
|
|
::: جمعه 87/2/13::: ساعت 8:0 صبح
|
|
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ |
|
|
|
|
|
|
|
|
بازدید امروز : 2 |
بازدید دیروز : 0 |
بازدید کل : 4784 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
.:: اشتراک در خبرنامه ::. |
|
|
|
|